۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

جواد لاریجانی و دنیای کودکانه‌اش

سخنان مجمد جواد لاریجانی را به راحتی نمی‌توان فهمید. تا جایی که من یادم می‌آید عادت دارد ناگهان بپرد وسط میدان و حرف‌های عجیب و غریب بزند. بعضی وقت‌ها هم این قضیه دردسر بزرگی می‌شود. قصیه دیدارش با نیک براون که معروف شده است و خود ایشان هم خیلی از این معروف شدن بدش نیامده است، چون بعد از مدتی با افتخار کتاب مذاکراتش را منتشر کرد. اما همان‌طور که گفتم درک سخنان وی خیلی راحت نیست. به گمانم برای این که بتوانیم نقبی بر گفتار ایشان بزنیم، بهترین راه این است که این سخنان را نه در فضای سیاسی، که قاعدتاً باید گفتار سنجیده و معقول باشد، بلکه در فضایی کودکانه بازخوانی کنیم. باید سیاست را فراموش کنیم. این کار خیلی هم سخت نیست اگر کمی به چهره‌ی خندان ایشان نگاه کنید ناخودآگاه به این دنیا وارد می‌شوید.

در سنین کودکی، در دوره‌ی خاصی از رشد، اخلاق کودکان کمی تندخو می‌شود. در این سنین آن‌ها لجوج و بداخلاق می‌شوند و هیچ اشتباهی را نمی‌پذیرند و چون خیلی هم قدرت استدلال ندارند برای کارهای‌شان توجیهاتی می‌آورند که برای بزرگ‌سالان خیلی خنده‌آور و مضحک است. این حرف‌های من خیلی علمی نیست، بر مبنای چند مشاهده‌ی شخصی می‌گویم. یکی از بستگان نزدیک من در همین چند سال پیش چنین شرایطی داشت. کودک بود و هیچ اشتباهی را قبول نمی‌کرد، اگر لباس‌هایش را گم می‌کرد تقصیر دیگران بود، اگر مشقش را ننوشته بود، اگر با کسی دعوایش شده بود و خلاصه هر اشتباهی که می‌کرد. بامزه‌ترین مورد این بود که یک روز وقتی که از خواب پا شد دید، شلوارش را خیس کرده است. با حالتی خیلی جدی و عصبانی گفت کی دیشب  آمده است شلوارم را خیس کرده است! اظهارات جواد لاریجانی را به نظرم از دیدگاه‌هایی نظیر این لجاجت کودکانه می‌توان درک کرد. این همه جنایت سازمان‌یافته رخ داده است، عالم و آدم هم صدای‌شان درآمده است، حتا آقای خامنه‌ای هم اذعان کرده است که جنایت‌هایی رخ داده است. جواد لاریجانی در عوض این که به اصل موضوع بپردازد، مخالفانش را متهم می‌کند. درست است که گفته‌اند حمله بهتر از دفاع است، اما نه در هر موقعیتی. در اینجا فقط مایه خنده است.

از جنبه‌ای دیگر هم صحبت لاریجانی باز به فضای کودکانه شباهت دارد. او از «نظام» طوری استفاده می‌کند که بزرگ‌سالان از واژه‌ی «لولو» در مقابل کودکان استفاده می‌کنند. اصلاً معلوم نیست، این نظامی که از آن سخن می‌گوید، چیست. هیچ تعریف روشنی ندارد. عده‌ی زیادی از فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که امید زیادی داشتند با آمدن موسوی، یا به عبارت بهتر رفتن احمدی‌نژاد، مشکلات‌شان حل بشود، از نتیجه‌ی اعلام‌شده‌ی انتخابات شوکه شده‌اند و آن را نپذیرفته‌اند و به انحای مختلف و البته مدنی اعتراض‌شان را نشان داده‌اند. اسناد و مدارکی هم برای اثبات ادعای‌شان جمع‌ کرده‌اند. اما آقای خامنه‌ای گفته است تقلبی رخ نداده است و از راه‌های قانونی اعتراض کنید. آن‌ها هم مانده‌اند وقتی که آقای خامنه‌ای نتیجه را تأیید کرده است دیگر به چه کسی باید اعتراض کنند و اصلاً برای چی اعتراض کنند. با این حال، هر دو طرف در تلاشند که مشکل اختلاف نظر موجود را به نحوی حل کنند. کسانی که قدرت دارند سعی کرده‌اند با سرکوبِ معترضان قضیه را فیصله بدهند، از آن طرف معترضان هم، هم‌چنان بر نظرشان پافشاری دارند و انگار کشتار و شکنجه و تجاوز هم تأثیری ندارد. در این وضعیت گفتن این که معترضان در مقابل «نظام» ایستاده‌اند، به جز این که انتظار داشته باشیم معترضان از لولوی «نظام» بترسند، چه معنای دیگری می‌تواند داشته باشد؟ در حقیقت لاریجانی به معترضان  گوشزد می‌کند که شما در مقابل «نظام» ایستاده‌اید و حتماً منظورش این است که بعداً این «نظام» هر بلایی سرتان بیاورد حق‌تان است. در حقیقت «نظام» همان «لولو»یی است که اگر بچه‌ها شب زود نخوابند سروکله‌اش پیدا می‌شود و قورت‌شان می‌دهد. بنابراین از جلو نظام بروید کنار.

اگر بخواهیم «نظام» را ریشه‌یابی کنیم، قاعدتاً ریشه‌اش به «نظم» برمی‌گردد. از این حیث هیچ ربطی به سرزمین زرخیز ایران ندارد. کافی است یک روز اخبار ایران را دنبال کنید. هیچ فرقی هم نمی‌کند که به چه حوزه‌ای علاقه‌مند باشید، سیاست، اقتصاد، ورزش یا هر چیز دیگری. چیزی که پیدا نمی‌شود نظم است. بنابراین ریشه‌یابی اصلاً کار بی‌خودی است. اگر منظور از نظام ساختار سیاسی است، پس چطور است که شخصیتی که خودش در رأس  دو نهاد ظاهراً پرقدرت و تأثیرگذار قرار دارد و نتیجه‌ی انتخابات را نپذیرفته است در مقابل آن قرار می‌گیرد. ممکن است منظور از «نظام» در گفتار آقای لاریجانی شخص خامنه‌ای باشد. از آن‌جا که آقای لاریجانی به ایشان ارادت دارد، نمی‌تواند این نقشی را که در بالا توصیف کردم به ایشان بدهد، چون رودبایسی دارد از واژه‌ی «نظام» استفاده می‌کند. از این بحث‌ها بهتر است بگذریم و همان تعریف آقای موسوی از نظام را بپذیریم که گفته بود «نظام» یعنی مردم. البته ترجیح من این است که اصولاً از این واژه استفاده نشود، چون هم باعث سوء تفاهم می‌شود و هم تا حدودی ترسناک است.

سرانجام این که معترضان هم‌چنان در مسیرهای مدنی به دنبال حل مشکل هستند، با وجود دشواری‌ها و سختی‌های فراوان به طرز عجیبی روز به روز هم امیدوارتر می‌شوند. حضور کوبنده‌شان در روز قدس، به ویژه پس از انتشار اخبار تکان‌دهنده‌ی فجایع رخ داده در سه ماه پیش از آن، نشان داد که در اعتراض‌شان قاطع و جدی هستند. بنابراین از آقای لاریجانی باید خواست که در مقابل این جنبش نه با لجاجت کودکانه سخن بگوید و حرف‌های عجیب و غریب بزند و نه مخالفانش را کودک فرض کند.

هیچ نظری موجود نیست: