۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

سبزیم پس دموکرات می‌شویم

سهراب مستوفی

چهار ماه پس از تقلب گسترده در انتخابات هنوز جامعه به دنبال مطالباتش است و علیرغم انواع تهدید، توبیخ، بی‌احترامی و جنایت از سوی استبدادطلبان، نه تنها سرخوردگی و عقب‌نشینی‌ای از مواضعش ندارد بلکه پیش هم می‌رود، شاید پیش از انتخابات که کسی تصور این تقلب را نمی‌کرد همه نگران فردای انتخاب شدن میرحسین موسوی بودند و در فکر برنامه و استراتژی‌ای برای پیش‌بُرد مطالباتشان و همچنین خروج از وضعیت نامناسب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وقت و یا راهکاری را برای برون رفت از مشکلات و آزار و اذیتی که جناح بازنده پس از انتخابات به بار خواهد آورد -مانند دوره 76-84- می‌جستند،  از شب 22 خرداد و پس از شعبده‌بازی وزارت کشور، نگرانی‌های مردم در مورد نتیجه و تایید انتخابات بود، همه سبز پوشیدند با سکوت راهپیمایی کردند و اگر شعاری می‌دادند "رأی من کو؟" و "رأی منو پس بگیر" بود و نقطۀ اوج این دوره سبز شدن فوتبالیست‌ها بود، این بود خواست جنبشی که آن روزها فقط جنبش سبز بود، اما پس از نماز جمعه بیست‌و‌نهم و کشتار 30 خرداد که سوال عمومیِ مطرح در مورد ادامه جنبش بود شرایط تغییر کرد، ملت علیرغم خشونت سنگین، تجاوز و ربایش از سوی استبداد طلبان، مسالمت آمیز و با شعور جمعی به راهش ادامه داد، در کنار آنکه علیه دیکتاور و مستبد شعار می‌داد به جذب حداکثری روی آورد تا آنجا که حتی گروهی از  آنها که به محمود احمدی‌نژاد رای داده بودند را نیز به جنبش پیوند زد، دولتمردان و زندانیان دیروز، زن و مرد، پیر و جوان، مرفه و مستمند، محجبه و بد حجاب، جانباز و کاسب، استاد و دانشجو، ، مؤمن و لائیک در کنار هم و دست در دست، مقاومت و راه‌پیمایی کردند نماز خوانند و علیه استبداد شعار دادند، هادی غفاری قهرمانشان شد، خاطرات تلخی که از کروبی داشتند را زدودند و موسوی را نه نخست‌وزیر دوران جنگ که رییس‌جمهور دوران گذار دانستند و جنبش ضد استبدادیِ فرا ایدئولوژیک را به دنیا آوردند، همراه و همگام با این حرکت، ایرانیان خارج کشور- که به دلیل دوری از کشور و تاثیر رسانه‌های خارج، سال‌ها در حال و هوای دیگری سیر می‌کردند - چنان آبروی خویش و سرزمینشان را خریدند که کمتر کسی باور می‌کرد و مطمئناً اگر آنان نبودند این مقدار همبستگی جهانی با این جنبش هم نبود، ، از نوام چامسکی تا  طراح لباس در میلان مچ‌بند سبز انداختند و گروه‌های موسقی سبز خواندند، ده‌ها شهر دنیا را سبز کردند  و این  همه در غیاب رسانه‌ها از صحنه نبرد بود، چنان ازسایر  مستبدین مانند مجادهین خلق و سلطنت طلبان دوری کردند که آنان برای ادامه حیاتشان  یا سبز شدند و یا کنار رفتند و در یک
کلام جنبشی را که داخل کشور به دنیا آورد آنان به دنیا معرفی کردند. داخل و خارج از کشور در یک کنش و واکنشِ پیشرو، جنبش سبز را بالنده و پیوسته کردند و می‌دانیم که این هم نانوشته، هم بدون هماهنگی و هم فاقد فرماندهی بود. ما پس از سال‌ها ملت شدیم، ملتی با آبرو و محترم، جنبشی داریم که فقط سبز و نگران معیشت روزمره نیست بلکه ضد استبداد و بلندنگر و بسیار قدرتمند است، مورد حمایت همه آزادی‌خواهان جهان است آنقدر که در تصمیم‌گیری رهبران دنیا در مراوده با دولت استبدادی ایران- و حتی با خودشان- تأثیر می‌گذارد، جنبش ملت ما پویاست و اکنون با فرادستی و پیش‌دستی مناسبت‌هایی که جمهوری اسلامی به نفع خود ساخته و یا مصادره ‌کرده بود و سال‌ها از آن برای اهداف نامشروعش بهره می‌برد را به روز وحشت و هراس حکومت استبدادی بدل کرده است آن‌چنان‌که پس از روز قدس و اعتراف استبدادیان به حضور میلیونی سبزها، نگران 13 آبان و 16 آذر و حضور صبح و الله اکبرهای شب 22بهمن هستند.
 و اکنون پاسخ سوالی را که در مورد ادامه و حیات جنبش از خود می‌پرسیدیم نه تنها برای ما سبزهای ضد استبداد، حتی برای  روسیاهان مستبد و سایر ممالک نیز کاملاً واضح  و روشن شده است و حال که همه به عظمت، تداوم و پویایی این جنبش ضد استبدادی پی برده‌اند؛ زمان حفاظت از دستاوردهای عظیم و بی‌نظیری چون همزیستی، همبستگی و بخشش که حاصل  این جنبش است فرارسیده تا در فردای دموکراسی آن را پایه و اساس حکومت قرار دهیم.

هیچ نظری موجود نیست: